
پاییز زیباست
قدم بربرگهای خاطرات کهنه
چه پررنگ؛چه کم رنگ زیباست
چه پر هیاهوست
صدای غرش برگها
ولی نالانُ رنجور
به زیرِ پا می کنند گریه
که روزی جوان بودندُ شاداب
گذشت زمان کرد آنان را خسته
تمام برگ برگ درختان
خاطرات ثانیه به ثانیه هاست
یادهاست
که روزی بودند؛زنده
نام هاست
که روزی شدند؛برنده
ولی افسوس خشکُ بی جان
به روی کوچه های بی کس دل
به دور از چشمهای خسته ما
به زیر پای رهگذران ِ روزگار
خُرد شدندُ کشیدند آهی
که این دنیا؛هیچ نکرد وفایی
چه زیبا بود برگ بودیمُ تا ابد سبز
رویا بودیمُ تا ابد جاودان
مهری سعیدی

نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران و ترانه سرایان
:: برچسبها: مهری سعیدی شعر پاییز شاعر شعرانه شاعری شاعرانه ترانه ترانه سرا ترانه سرایی شعرپاییز اشعار poetry poet songwriter
